هاله های مختلف تو
Go to the east, go to the west
به شرق برو, به غرب برو
With your wisdom in your palm
با خردت در کف دستت
Then close your eyes and don’t despise
و آنگاه چشم هایت را ببند و از
The fears of your own qualm.
ترس از عذاب وجدان خود متنفر نباش
There are thousands words,
هزاران واژه وجود دارند که
You don’t understand,
تو آنها را درک نمی کنم
And thousands gestures
و هزاران اشاره نیز
won’t comprehend,
the ignorance of the world.
بی تفاوتی جهان را قابل فهم نمی سازند.
One sun, one moon, one earth
یک خورشید, یک ماه , یک جهان
And only one way of giving birth
و فقط یک راه بدنیا آمدن
To different shades of truth.
هاله های مختلف حقیقت وجود دارد.
We need to talk.
ما باید با هم گفتگو کنیم
There are thousand bricks
هزاران آجردیوار
Between our souls
بین روح های ما قرار دارد
And thousands kicks
و هزاران ضربه نیز
Won’t free our souls
روح ما را آزاد نمی سازد
So
پس
Gatekeeper, open the gate
ای نگهبان دروازه, در را بگشای
War seeker, discard the hate
ای جنگ طلب؛ تنفر را از خود دور کن
Worshipper, bring us heaven
ای نماز گزار, بهشت رابه ارمغان بیاور
Moon watcher, give us a date
ای ستاره شناس؛ تاریخ را به ما بنشان
Go to the cities, where you were told,
به شهر هایی برو که به تو گفته بودند
Go through the routes paved with gold,
از جاده هایی که کفپوش طلا داردند
slide like a snake or jump like a toad,
همانند مار بلغز و یا همانند غورباقه بجه
don’t delude the truth, see it bare and bold:
واقعیت را پنهان نکن, آن را برهنه و واضح ببین
Melting pots are in blurred doll gray,
ظروف ذوب فلز (در اینجا منظور کشورهایی است که مردمان مختلف از نژادهای مختلف در آن زندگی میکنند) رنگ خاکستری مرده دارند.
Still, stale water, just rots away,
و آب راکد می گندد.
We look the same but different,
ما شبیه هم هستیم ولی متفاوتیم
as colors on a palette differ, but paint
مانند رنگ های مختلف روی بوم نقاشی
a single portrait of life.
که یک تصویر زندگی را می کشند.
One sun, one moon, one earth
یک خورشید, یک ماه , یک جهان
And only one way of giving birth
و فقط یک راه بدنیا آمدن
To different shades of truth.
هاله های مختلف حقیقت وجود دارد.
We need to talk.
ما باید با هم گفتگو کنیم
There are thousand bricks
هزاران آجردیوار
Between our souls
بین روح های ما قرار دارد
And thousands kicks
و هزاران ضربه نیز
Won’t free our souls
روح ما را آزاد نمی سازد
So
پس
Gatekeeper, open the gate
ای نگهبان دروازه, در را بگشای
War seeker, discard the hate
ای جنگ طلب؛ تنفر را از خود دور کن
Worshipper, bring us heaven
ای نماز گزار, بهشت رابه ارمغان بیاور
Moon watcher, give us a date
ای ستاره شناس؛ تاریخ را به ما بنشان
We need to talk, together
ما نیاز داریم با هم گفتگو کنیم. با هم
We need to share, together
ما نیاز داریم با هم شراکت کنیم. با هم
We need to sing, together
ما نیاز داریم با هم آواز بخوانیم. با هم
We need to scream, together
ما نیاز داریم با هم فریاد بکشیم. با هم
We need to dance, together
ما نیاز داریم با هم بخرامیم. با هم
We have to live, together.
ما نیاز داریم با هم زندگی کنیم. با هم
شعر و ترجمه از پیمان ابدالی
Payman Abdali
No comments:
Post a Comment