Friday, November 1, 2024

فروریزش

 من از کوه بزرگ من

به دانه‌ی شن من

فرو ریختم

ندای درونم

امید می‌دهد ولی جسم

فرو می‌ریزد

در پاییز 

در پاییز

در پاییز عشق

در پاییز زندگی

در پاییز نیاز

در پاییز نفس


از دلهره‌ی تنهایی تنها می‌شوم

از آرزوی رویایی رسوا می‌شوم

از ترازوی خود

به یک سو

فرو می‌ریزم


من از دریای ژرف

به جرعه‌ای آب

فرو می‌ریزم

نیروی درونم

امید می‌دهد ولی ذهنم

فرو می‌ریزد

در پاییز

در پاییز

در پاییز سخن

در پاییز امید

در پاییز صدا


از هم‌خوانی دور می‌شوم

از نیاز به معشوق خالی می‌شوم

از تعادل خود

به یک رنگ

فرو می‌ریزم


به رنگ بی رنگی

به بنفش آبی رنگ

به آبی سرد

به سردی آب

به آبی که در گلو گیر می‌کند در پاییز


پیمان ابدالی

پاییز ۱۴۰۳